تاملاتی دربارۀ اهمیت آینه
به گزارش وبلاگ لاوان، نگریستن به خودمان در آینه یا در یک تماس تصویری، خودانگاره ما را شکل می دهد، اما چیزی که ما از خودمان در آینه می بینیم چیزی نیست که دیگران هم می بینند.
وبلاگ لاوان | آینه اختراع نسبتاً نو بشریت است، اگرچه در طول تاریخ، مردم به انعکاس خودشان در هر چیزی از جمله برکه های آب خیره می شدند. آینه مدت کوتاهی پس از اختراع آن به ابزاری برای دستیابی به دنیایی جادویی و ماورایی تبدیل شد. از آن موقع تا به امروز دانشمندان اندیشیده اند که آیا خودانگاره ما متکی بر توانایی درست تماشا خودمان است.
به گزارش وبلاگ لاوان ، اگرچه ما از آینه صرفاً برای واضح تماشا خودمان استفاده می کنیم، تاریخ این وسیله آمیخته با معما و شگفتی است. آینه برای ما به یک ابزار عادی تبدیل شده است، اما اغراق ننموده ایم اگر بگوییم همین آینه ساده بزرگ ترین اختراع فناوری بود که خودانگاره ما را برای همواره تغییر داد.
پیشگویی آینده با استفاده از آینه
مورخان با قطعیت نمی دانند انسان از چه زمانی شیفته انعکاس تصویر خودش شده است، اگرچه یک اسطوره یونان باستان به نام نارسیسوس نشان دهنده این است که خیره نگریستن به تصویر خودمان قدمتی دیرینه دارد. در واقع، اوایل سال 6200 قبل از میلاد در چاتال هویوک ترکیه، انسان های عصر حجرِ اسلحه شناس با صیقل دادن ابسدین (یک سنگ آتشفشانی) نخستین آینه هایِ دست سازِ خودشان را ساختند. بر اساس سوابق کشف شده از کشفیات دهه 1960 در یک سایت باستان شناسی، زنان روستایی آینه به دست دفن می شدند.
(آینه برنز متعلق به مصر باستان)
مصنوعات مشابهی نیز در بداری مصر از جنس سلنیت (کریستال مایل به سفید) با قاب چوبی کشف شدند که قدمت آن ها به 4500 قبل از میلاد بازمی گردد. آینه های فلزی در خلال عصر مس نیز متعلق به زمانی هستند که صنعتگران ماهر در بین النهرین از سنگ های معدنی سطوحِ بازتابنده ای می ساختند که قدمت شان به 4000 قبل از میلاد بازمی گردد. اتروسک ها و یونانی ها نیز از این روش پیروی کردند و آینه هایشان را با صفحات نازکِ کاملاً صیقل داده شده برنز محدب اصلاح کردند.
از آن موقع، این آینه های دست ساز به سرعت به اشیاء شگفت آوری تبدیل شدند و کارایی شان فراتر از تماشا چهره شد. آینه ها خیلی زود علاوه بر کارایی اولیه شان با معما و جادو آمیخته شدند، چون درک شان سخت بود و انسان ها تمایل داشتند جای خالی آگاهی شان را با داستان های عجیب و غریب پر نمایند. در سراسر دنیا به طور مستقل، نمونه هایی از جوامع ظهور کردند که آینده را با استفاده از آینه پیشگویی می کردند. وقتی جادوگر اهریمنیِ داستان سفیدبرفی از آینه اش درباره آینده و سرنوشت پرسید و کلمات آینه، آینه روی دیوار را به زبان می آورد، در حال تمرین پیشگویی آینده بود. آینه ها نه تنها اشیاء تشریفاتی بلکه درگاه های فراطبیعی برای یاری خواستن از خدایان بودند. خرافه پرستی منجر به شکل گیری این باور شد که آینه ها می توانند آرزو ها را برآورده یا روح را تسخیر نمایند.
آینه های شیشه ای
مدتی طول کشید تا امکانِ ساخت آینه از طریق شیشه کشف گردد. آینه های شیشه ای بازتاب بسیار دقیق تری نسبت به آینه های ساخته شده از تکه های براق سنگ داشتند. در جزیره مورانو (ایتالیا) هنرمندان ونیزیِ قرن سیزدهم آینه های شیشه ای براق و زیبایی می ساختند که حسادت اروپاییان را برمی انگیخت. آینه ها از آن موقع و نزدیک به رنسانس نقشی را ایفا کردند که تا به امروز پابرجاست.
آینه به مرور به ابزار فیزیکی برای درون نگری و خودآموزی از جمله نقش فرد در جامعه تبدیل شد، چون این امکان را به فرد می داد تا چهره خودش را به دقت آنالیز کند و حالات و اشکال و نشانه های شخصیتی آن را بشناسد. سابین ملکیور-بونت D مورخ و نویسنده می گوید زمانی که برای مطالعاتش در پی لیست سازی از منابع قدیمی بود دریافت آینه به طور خاص میان طبقه میانه محبوبیت داشته چرا که وسیله ای برای تقلید از ظاهر و رفتار طبقات بالای جامعه بوده است. با این حال، آینه برای طبقه بالای جامعه کاربرد کمی داشت، چون نسب اشرافی آن ها برای اینکه بدانند من آنم که هستم کافی بود.
از آن موقع، خودشناسی موضوع حیاتی رنسانس و دوره های پس از آن شد و آینه ابزار این شناخت بود. اما به گفته ملکیور-بونت معین کردن عواقب روانی این پدیده سخت بوده است.
آینه، آینه روی دیوار: من که هستم؟
انسان ها در دو سالگی قادر به شناسایی خودشان در آینه هستند و شاید این لحظه مهمی در رشد خودانگاره فرد باشد. اما اگر هیچ وقت بازتاب دقیقی از خودمان را در آینه نمی دیدیم، خودانگاره ما تا چه حد فرق می کرد؟ این پرسشی است که فیلسوفان قدیم و معاصر به آن اندیشیده اند. بدیهی ست انسان های دوران باستان و بومیان که فاقد این فناوری بودند، همین طور افراد نابینا برای رشد خودانگاره شان به آینه احتیاج ندارند. اما به گفته مارک پِندِرگراست بطور حتم توانایی نگاه کردن به خود در آینه اثرات روانی دارد، اما دانستنِ اندازه این اثرات کار سختیست، چون تفکیک آینه از خود سخت است.
درسا امیر، انسان شناس تکاملی از دانشگاه یوسی-برکلی می گوید: آن ها واقعاً می خواستند ببینید چه شکلی هستند، چون تجربه تازه ای بود و شبیه سازیِ حس واقعی برآمده از این تجربه برای ما سخت است. امیر بازگو می نماید نخستین بار وقتی برای انجام تحقیقات میدانی به سراغ قبایل بومی رفت فراموش کرد با خودش آینه ببرد و نتماشا تصویر خودش در آینه در این چند هفته حس گسستگی با خود را در او ایجاد نموده بود: غرایز و تمایلات بنیادی زیادی همواره در وجود ما هست، نظیر همین فکر که بدانیم دیگران ما را چگونه می بینند. این یکی از افکار اساسی ما انسان هاست.
امیر می افزاید با توسعه تماس تصویری، بسیاری از کاربران حین برگزاری جلسات آنلاین به تصویر خودشان نگاه می نمایند، چیزی که تا پیش از این، پیش بینی آن عجیب به نظر می رسید. بدون شک، این آگاهی منجر به تغییر رفتار ما در طول جلسات می گردد. تمامی این نوآوری ها در حوزه فناوری بر شدتِ احتیاج های بنیادی ما افزوده اند. در واقع، ما نیز مانند طبقات میانه جامعه دوران رنسانس، از آینه استفاده می کنیم تا بدانیم دیگران با نگاه کردن به ما چه تصویری از ما را می بینند. این احتیاج ما اگر وسواس گونه گردد و به استاندارد های غیرواقعی زیبایی جامعه متکی شویم، مشکل ساز خواهد شد. برای رهایی از این مشکل باید از نگاه کردن به خودمان به عنوان یک شیء پرهیز کنیم و از آینه برای فهم عمیق تر خودانگاره مان استفاده کنیم. ما باید به خودمان طوری نگاه کنیم که به یک دوست نگاه می کنیم.
آینه های غیرمعکوس
تصویری که ما در آینه می بینیم تصویر واقعی ما نیست بلکه تصویر معکوس ماست. مغز ما به این موضوع عادت نموده است، به همین علت ما تصویر آینه ای خودمان را به عکس هایمان ترجیح می دهیم. این پدیده روانی شاید به علت اثر مواجهه صرف ایجاد گردد به این معنا که افراد صرفاً به علت آشنایی با چیزی به آن تمایل دارند. از این رو دوستان شما ممکن است عاشق عکسی از شما باشند، در حالی که شما اصلا عکس خودتان را دوست ندارید، چون دوستان شما به تماشا تصویر واقعی شما و شما به تماشا تصویر آینه ای خودتان عادت دارید.
استدلال بعضی دانشمندان این است که تصویر معکوسی که ما از خودمان در آینه می بینیم سبب شده که در تمام طول تاریخِ پیدایش آینه، ما تفسیر اشتباهی از خودمان داشته باشیم. در حالی که یک آینه غیرمعکوس تصویری از خودتان را ارائه می نماید که دیگران در واقعیت می بینند. جان والتِر، متفکر و مخترع True Mirror (آینه واقعی) می گوید: سمت راست و چپ مغز ما با یکدیگر فرق دارند. همانطور که به چیز های مختلف می اندیشیم و آن ها را احساس می کنیم و سپس آن ها را برای دیگران بازگو می کنیم، چشم ها و صورت ما آن داده ها را به صورت نامتقارن منتقل می نماید. مشکل اینجاست که در آینه ها، داده ها عوض می شوند، می توانند نزدیک به واقعیت باشند، اما تفسیرهایشان معیوب است. افکار و احساساتی که ما داریم با چیزی که می بینیم تطبیق ندارد.
نمی توان به این فکر فرو نرفت که اگر نارسیسوس، این جوان زیبارو می دانست بازتاب تصویری که از خودش در آب می بیند با واقعیت فرق دارد، آیا باز هم خودش را در آب غرق می کرد.
منبع: Bigthink
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: فرادید